تعریف روانشناسی کودک:
روانشناسی کودک مطالعه رشد و تغییر در ذهن، احساس و اعمال کودکان است. به بخش های مختلف دوران کودکی نگاه میکند، مانند بخش، دوستیابی و مدیریت احساسات کودکان. روانشناسان کودک به الدین، معلمان و دیگران کمک می کنند که با کودکان کار کنند تا از سلامت و رشد آنها مطمئن شوند. در این گفتار، ما در مورد روانشناسی کودک، مراحل مختلف رشد، و چیزهای مهمی که باید در مورد رفتار و احساس کودکان بدانیم، صحبت کرده ایم.
مراحل رشد کودک:
وقتی بچه ها بزرگ می شوند، مراحلی را پشت سر می گذارند، زمانی که نوزاد هستند، زمانی که بچه های کوچکی هستند، زمانی که در مدرسه هستند و زمانی که نوجوان می شوند ،هر مرحله مهم است .
رشد قبل از تولد و تاثیر آن بر رشد کودک:
قبل از به دنیا آمدن نوزادان، تولدی به نام رشد پیش از را پشت سر می گذارند. این زمانی است که بدن و ذهن آنها در رحم مادرشان شروع به شکل گیری می کند. چیزهایی مانند چگونگی سلول های آنها، نحوه رشد اندام های آنها و محیط اطراف آنها چگونه است که همگی می تواند برای رشد آنها تأثیر بگذارد.
رشد شناختی: مراحل تفکر پیاژه در کودکان:
رشد شناختی در مورد نگاه و درک چیزها توسط کودکان است. ژان پیاژه، روانشناس، می گوید که کودکان مراحل مختلف تفکر را پشت سر می گذارند. ابتدا از طریق حواس و حرکات خود یاد گیرنده می شوند. سپس، آنها شروع به استفاده از کلمات و نمادها برای نشان دادن چیزها می کنند. با افزایش سن منطقی تر فکر کنند و مشکلات را حل کنند. در نهایت، زمانی که آنها در سنین نوجوانی و فراتر از آن هستند، می توانند به طور انتزاعی فکر کنند و احتمالات را ایجاد کنند.
صحبت کردن:
بچه ها با گوش دادن و کپی کردن اطرافشان صحبت کردن را یاد می گیرند. برخی از نظریه ها توضیح می دهند که چگونه این اتفاق می افتد.
دوست پیدا کردن و خوب بودن:
بچه ها یاد می گیرند که چگونه با دیگران دوست شوند، با دیگران صحبت کنند و مودب باشند. خانواده ها، دوستان، و اینکه از کجا آمده اند، نحوه رفتارشان با مردم را شکل می دهند.
شادی یا غم:
کودکان یاد می گیرند که احساسات خود را درک کنند و نشان دهند. چیزهایی که برای آنها اتفاق می افتد می تواند بر آنها تأثیر بگذارد.
کودکان چگونه بزرگ می شوند:
برخی از چیزها در مورد یک شخص، مانند قد آنها، توسط ژن های او تعیین می شود، که مانند دستورهایی در بدن او هستند. اما چیزهای دیگر، مانند رشد، نگاه و رفتار آنها تحت تأثیر دنیای اطرافشان است. افرادی که با آنها ارتباط دارند، تجربیاتی که دارند و فرصت هایی که پیش رو دارند، همگی در شکل دادن به شخصیت آنها نقش دارند. بنابراین، در حالی که نقطه شروعی دارند، محیط و اعمال یک فرد نیز در تعیین نحوه رشد و نموهای آنها در زندگی بسیار مهم است.
روش های مختلف والدین برای تربیت فرزندان:
ما دو سبک والدین رایج را مورد بحث قرار می دهیم : فرزندپروری سختگیرانه و فرزندپروری آسان.
سخت گیرانه به این معناست که والدین قوانین و انتظارات روشنی را برای فرزندان خود تعیین می کنند و آنها را به شدت اجرا می کنند. آنها ممکن است انتظارات زیادی برای رفتار، موفقیت و اطاعت داشته باشند. این سبک می تواند به پیروی کودکان از قوانین تبدیل شود، اما ممکن است باعث ایجاد فشار و ترس در کودکان شود و بر عزت نفس و اطمینان کلی آنها تأثیر بگذارد.
از سوی دیگر والدین آسانگیر، والدینی که این سبک را می توانند کمتری داشته باشند و به فرزندان خود آزادی بیشتری برای انتخاب هایشان بدهند. آنها ممکن است ملایم تر باشند و شادی و استقلال فرزندشان را در اولویت قرار دهند. در صورتی که این سبک می تواند حس آزادی و بیان کودک را تقویت کند، همچنین ممکن است به نظم و ساختار کمتری تبدیل شود که می تواند برای رفتار کودکان و وسایل آنها در انجام اقداماتی که می تواند تأثیر بگذارد.
توجه به این نکته مهم است که اینها توصیفات کلی هستند و سبک های فرزندپروری می توانند در بین افراد متفاوت باشند. هر سبکی مزایا و معایب را دارد و مییابد که هم برای والدین باشد و هم برای فرزندان مناسب باشد.
در نهایت، روشی که والدین فرزندان خود را تربیت می کنند، می توانند رفتار کنند، عزت نفس و احساس آرامش کنند. فرزندپروری شامل یک حمایت و پرورش است که رشد سالم را میدهد و به کودکان اجازه میدهد با اعتماد به نفس و سازگاری تبدیل شوند.
ایجاد پیوندهای قوی:
ما بین نوزادان و افرادی که از آنها مراقبت می کنند، مانند والدین یا مراقبانشان، یک ارتباط خاص و قوی ایجاد می شود. این ارتباط مهم است زیرا به نوزادان کمک می کند امنیت را دوست داشته باشد و محافظت کند. ما در مورد روش های مختلف نشان دادن این ارتباط خاص، مانند در آغوش گرفتن، صحبت کردن، و بازی با هم صحبت کردن را انجام می دهیم.
پیوند بین نوزادان و مراقبان آنها بسیار مهم است زیرا برای ارتباط کودکان با دیگران در آینده تأثیر می گذارد. زمانی که نوزادان پیوندی محکم و مطمئن با مراقبان خود دارند، با بزرگ شدن، در روابط خود با دیگران احساس اطمینان و آرامش بیشتری می کنند.
گاهی اوقات، این ارتباط خاص بین نوزادان و مراقبان ممکن است به کمک نیاز داشته باشد تا حتی قوی تر و ایمن تر شود. ما راههایی را برای قویتر کردن این پیوند، مانند گذراندن زمان باکیفیت با هم، پاسخ به نیازهای کودک، فراهم کردن محیط پرمهر و دوستداشتنی، بررسی بررسی کرد. این چیزها می توانند به نوزادان کمک کنند که حتی در روابط خود با مراقبان خود احساس عشق و امنیت بیشتر داشته باشند.
پیوند قوی بین نوزادان و مراقبان آنها واقعاً برای رشد سالم نوزاد بسیار خاص و مهم است. پایه و اساس ایجاد روابط مثبت با دیگران در طول زندگی آنها را ایجاد می کند.
مشکلات و توجه:
برخی از کودکان هنگام توجه به چالش هایی می شوند. ما در مورد برخی از این مشکلات، مانند مشکل در خواندن، وضعیتی به نام ADHD و وضعیتی به نام اوتیسم صحبت می کند.
مشکلات خواندن می تواند درک و خواندن کلمات را برای کودکان مشکل کند. ممکن است با روان خواندن یا بفهمند که چه می خوانند مشکل داشته باشند.
ADHD (اختلال آشکار و فعال) وضعیتی است که در آن کودکان تمرکز می کند و کنترل تکانه های خود را می بیند. آنها ممکن است در یک جا نشستن، توجه کردن و پیروی از دستورات مشکل داشته باشند.
اوتیسم وضعیتی است که بر نحوه ارتباط و ارتباط کودکان با دیگران تأثیر می گذارد. کودکان مبتلا به اوتیسم ممکن است در مهارت های اجتماعی، ارتباطی و رفتارهای تکراری مشکلاتی داشته باشند.
مهم است که این را در کودکان بشناسیم تا کمک و حمایت مورد نیاز خود را دریافت کنند. والدین، معلمان و متخصصان مراقبت های بهداشتی می توانند به دنبال نشانه هایی مانند مبارزه مداوم با خواندن، مشکل در توجه و سازماندهی، یا چالش هایی در فعالیت های اجتماعی و ارتباطات باشند.
دریافت کمک برای این مشکلات معمولاً شامل مشارکت متخصصانی مانند معلمان، روانشناسان یا پزشکانی است که حمایت و مداخلات مناسب را ارائه دهند. برای مشکلات خواندن، برنامه های تخصصی خواندن یا حمایت در مدرسه می تواند مفید باشد. ADHD ممکن است به ترکیبی از راهبردها مانند رفتار درمانی، دارو درمانی و حمایت در کلاس نیاز داشته باشد. اوتیسم از برنامه های مداخله زودهنگام که بر مهارت های ارتباطی و اجتماعی تمرکز دارند، سود می برد.
شناخت و پرداختن به این چالش ها در مراحل اولیه می تواند تفاوت بزرگی در کمک به کودکان برای غلبه بر مشکلات و دستیابی به پتانسیل کامل خود ایجاد کند.
مشکل در رفتار:
برخی از کودکان ممکن است در رفتار خود با مشکلاتی مانند نافرمانی یا سرکشی مواجه شوند. ما در مورد دو مشکلی که می تواند برای رفتار کودکان تاثیر بگذارد بحث می کند: اختلال سلوک و نافرمانی مقابله با آن.
اختلال سلوک وضعیتی است که در آن کودکان به طور مداوم رفتارهای پرخاشگرانه یا ضد اجتماعی از خود نشان می دهند. آنها ممکن است رفتارهایی مانند دعوا، دزدی، یا زیر پا گذاشتن قوانین بدون احساس گناه انجام دهند.
اختلال نافرمانی مخالف وضعیتی است که در آن کودکان بیشتر رفتار می کنند و رفتار نافرمانی نشان می دهند. آنها ممکن است با بزرگان بحث کنند، از پیروی از قوانین امتناع کنند و عمدا دیگران را آذر دهند.
این مشکلات رفتاری می تواند امکان داشته باشد. گاهی اوقات، ممکن است تحت تأثیر عواملی مانند محیط سخت خانه، درگیری های یا عوامل ژنتیکی قرار گیرنده های خانوادگی باشد. در موارد دیگر، آنها می توانند به مشکلات در تنظیم مشکلات یا مهارت های اجتماعی مرتبط باشند.
درمان این مشکلات معمولاً شامل ترکیبی از تحقیقات است. رفتار درمانی، که در آن کودکان رفتارهای مثبت و راهبردهای مقابله با آن را یاد می گیرند، می توانند مفید باشند. برنامه های آموزشی والدین می تواند به والدین راهبردهای درمانی برای مدیریت رفتار فرزندشان بیاموزد. در برخی موارد، دارو ممکن است برای مدیریت علائم خاص یا شرایط همزمان تجویز شود.
درک این نکته مهم است که این اختلالات ناشی از «والدین بد» است، بلکه بر اثر عوامل مختلف بین عوامل مختلف هستند. با و حمایت مناسب، کودکان مبتلا به این اختلالات می توانند یاد بگیرند که رفتارهای خود را مدیریت کنند و سالم تر برای درمان با دیگران ایجاد کنند.
جستجوی کمک حرفه ای، مانند مشاوره با یک متخصص سلامت روان یا درمانگر، می تواند برای والدین و کودکانی که با مشکلات رفتاری سروکار دارند، راهنمایی و پشتیبانی کند.
نگرانی یا غمگینی احساس:
کودکان گاهی اوقات ممکن است مشکلاتی را در احساسات خود تجربه کنند، مانند احساس شدید شدید یا غمگینی زیاد. در مورد اختلالات خاص مرتبط با این مشکلات عاطفی توجه میکند: اختلال، اضطراب جدایی و استرس.
اختلال اضطراب زمانی است که کودکان احساس نگرانی یا ترس شدیدی می کنند که از بین نمی رود. آنها ممکن است بیش از حد نگران چیزهایی مانند مدرسه، موقعیت های اجتماعی، یا ترس های خاص مانند عنکبوت یا ارتفاع باشند. این می تواند در زندگی روزمره اختلال ایجاد کند و باعث ناراحتی شود.
اختلال اضطراب جدایی زمانی اتفاق میافتد که کودکان از مراقبان یا عزیزان خود میترسند یا ناراحتی بیش از حد دارند. آنها ممکن است زمانی که از والدین خود دور هستند یا به سختی تنها هستند احساس خطر یا ترس کنند.
مشکل وضعیتی است که در آن کودکان ممکن است دائماً احساس غمگینی کنند، علاقه خود را نسبت به چیزهایی که قبلاً از آنها لذت میبرند از دست بدهند، در اشتها یا الگوهای خواب تغییراتی داشته باشند و با عزت نفس پایین دست و پنجه نرم کنند. می تواند بر سلامت و عملکرد کلی آنها تأثیر بگذارد.
این مشکلات عاطفی می تواند انتخاب داشته باشد. گاهی اوقات، ممکن است تحت تأثیر عوامل ژنتیکی یا عدم ترکیب در مواد شیمیایی مغز قرار گیرند. رویدادهای زندگی، مانند فقدان بزرگ یا تغییرات قابل توجه نیز در ایجاد این مشکلات نقش داشته باشند.
برای کمک به احساس بهتر کودکان، شناخت علائم مهم است. اینها می تواند شامل نگرانی بیش از حد، گریه مکر، مشکل در خوابیدن، تغییر در اشتها، حرکت پذیری و کناره گیری اجتماعی باشد. ایجاد یک محیط حمایتی، ایجاد اطمینان خاطر و ارتباطات باز می تواند مفید باشد.
مداخله حرفه ای برای این اختلالات ضروری است. درمانهایی مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتوانند به کودکان مهارتهای مقابله را آموزش دهند و به آنها کمک کنند تا افکار مضطرب یا منفی را به چالش بکشند. در مواردی، ممکن است دارو برای مدیریت برخی موارد تجویز شود.
والدین، معلمان و متخصصان مراقبت های بهداشتی می توانند برای حمایت از کودکان مبتلا به این مشکلات عاطفی با همکاری همکاری کنند. تشخیص زودهنگام، درک و درمان مناسب می تواند تفاوت قابل توجهی در کمک به کودکان برای غلبه بر مشکلات و بهبود عاطفی آنها ایجاد کند.
شناخت ناتوانی های رشدی:
روانشناسی کودک رشته ای است که به چگونگی تفکر، احساس و رفتار کودکان می پردازد. همچنین شامل مطالعه ناتوانیهای رشدی است، که شرایطی هستند که بر نحوه یادگیری و رشد کودکان تأثیر میگذارند. برخی از نمونههای این ناتوانیها عبارتند از عقب ماندگی ذهنی (ناتوانی ذهنی)، سندرم داون و فلج مغزی.
کودکان دارای این ناتوانی ها در زندگی روزمره خود با چالش های منحصر به فردی روبرو هستند. آنها ممکن است در تفکر، یادگیری و برقراری ارتباط مشکل داشته باشند. آنها همچنین ممکن است با دوست یابی و معاشرت با دیگران مشکل داشته باشند. درک این چالش ها و یافتن راه هایی برای حمایت از این کودکان در رشد شناختی (تفکر و یادگیری)، اجتماعی و عاطفی آنها بسیار مهم است.
با یادگیری بیشتر در مورد ناتوانی های رشدی، می توانیم درک بهتری از نحوه کمک به کودکانی که این شرایط را دارند به دست آوریم. استراتژیها و تکنیکهایی وجود دارد که میتوان از آنها برای حمایت از یادگیری، بهبود مهارتهای اجتماعی و کمک به مدیریت احساساتشان استفاده کرد. فراهم کردن یک محیط حمایتی و فراگیر که این کودکان بتوانند در آن رشد کنند و به پتانسیل کامل خود برسند، مهم است.
قلدری و روابط همسالان:
دوستی و تعامل کودکان با همسالانشان نقش زیادی در نحوه یادگیری آنها برای معاشرت و کنار آمدن با دیگران دارد. با این حال، گاهی اوقات، کودکان ممکن است قلدری را تجربه کنند، یعنی زمانی که شخصی به طور مکرر آنها را آزار می دهد یا عمداً آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. قلدری می تواند تأثیر منفی بر سلامت روان و رفاه کودک داشته باشد.
در این بحث ، قلدری را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد. ما به چگونگی تأثیر آن بر احساسات و افکار کودکان خواهیم پرداخت و در مورد راههای پیشگیری و مدیریت موقعیتهای قلدری صحبت خواهیم کرد. ما در مورد استراتژیها و تکنیکهای مؤثری بحث خواهیم کرد که میتوان از آنها برای توقف قلدری و ایجاد یک محیط امن و حمایتکننده برای همه کودکان استفاده کرد.
ین مهم است که به یاد داشته باشید که همه سزاوار این هستند که با آنها با مهربانی و احترام رفتار شود. با یادگیری بیشتر در مورد قلدری و نحوه مقابله با آن، میتوانیم از کودکان در برابر آسیب محافظت کنیم و دوستیها و روابط سالم بین همسالان را ارتقا دهیم.
درک توسعه جنسیتی:
این مهم است که بفهمیم کودکان چگونه جنسیت خود و نقش های مرتبط با پسر یا دختر بودن را درک می کنند. کودکان احساس هویت جنسی خود را ایجاد می کنند، به این معنی که آنها چگونه خود را از نظر پسر یا دختر بودن احساس و درک می کنند. این درک در اوایل زندگی آنها شروع به رشد می کند.
کودکان از طریق تعامل با خانواده، دوستان و جامعه بزرگتر، جنسیت را یاد می گیرند. عوامل اجتماعی و فرهنگی، مانند انتظارات و هنجارهای مرتبط با جنسیت، بر چگونگی درک و بیان جنسیت کودکان تأثیر میگذارند. برای مثال، آنها ممکن است یاد بگیرند که بر اساس آنچه در اطراف خود می بینند و می شنوند، چه اسباب بازی ها، فعالیت ها یا لباس هایی برای پسران یا دختران مناسب در نظر گرفته می شود.
با کاوش در این تأثیرات، میتوانیم درک بهتری از چگونگی شکلگیری هویت جنسیتی کودکان و نقشهایی که با پسر یا دختر بودن نسبت میدهند به دست آوریم. این دانش به ما کمک می کند تا از کودکان در رشد جنسیتی آنها حمایت کنیم و محیطی فراگیر و قابل قبول ایجاد کنیم که در آن همه کودکان بتوانند هویت جنسی خود را آزادانه بیان کنند.
اهمیت بازی:
بازی بخش مهمی از نحوه رشد و یادگیری کودکان است. این کاری است که آنها به طور طبیعی انجام می دهند و از آن لذت می برند. انواع مختلفی از بازیها وجود دارد که کودکان در آن شرکت میکنند، مانند استفاده از تخیل، بازی با دیگران، و حتی بازیهایی که شامل عناصر خشونت وانمودی است، مانند ابرقهرمانان یا بازیهای اکشن.
هنگامی که کودکان بازی می کنند، به آنها کمک می کند تا مهارت های فکری خود را توسعه دهند. آنها از تخیل و خلاقیت خود برای ارائه ایده های جدید و حل مشکلات استفاده می کنند. بازی همچنین به کودکان کمک می کند تا مهارت های اجتماعی مانند نوبت گرفتن، اشتراک گذاری و همکاری با دیگران را بیاموزند. این به آنها اجازه می دهد تا ارتباطات را تمرین کنند و دوستی ها را توسعه دهند. علاوه بر این، بازی جنبه عاطفی دارد زیرا به کودکان اجازه می دهد احساسات خود را بیان کنند و با احساسات مختلف کنار بیایند.
بازی برای رشد کلی کودکان مهم است، زیرا به رشد و یادگیری آنها کمک می کند به روشی سرگرم کننده و لذت بخش. از رشد شناختی (تفکر)، اجتماعی و عاطفی آنها حمایت می کند. از طریق بازی، کودکان مهارت های مهمی را پرورش می دهند که در طول زندگی خود از آنها استفاده خواهند کرد.
بنابراین، چه آنها از تخیل خود استفاده کنند، چه با دیگران بازی کنند یا در بازیهایی شرکت کنند که حاوی عناصر خشونت وانمودی است، بازی بخش مهمی از رشد کودکان و راهی ضروری برای یادگیری، رشد و سرگرمی آنهاست.
تروما و روانشناسی کودک:
وقایع آسیب زا می تواند تأثیر قابل توجهی بر سلامت روان و رفاه کودکان داشته باشد. هنگامی که کودکان حوادث آسیب زا مانند سوء استفاده، خشونت، حوادث، بلایای طبیعی یا از دست دادن یکی از عزیزان خود را تجربه می کنند، ممکن است با چالش های روانی مختلفی روبرو شوند. این چالش ها می تواند بر عملکرد عاطفی، شناختی و رفتاری آنها تأثیر بگذارد.
یکی از پاسخ های روانشناختی رایج به تروما در کودکان، ایجاد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) است. PTSD یک وضعیت سلامت روان است که می تواند پس از تجربه یا مشاهده یک رویداد آسیب زا رخ دهد. علائم PTSD در کودکان می تواند شامل خاطرات مزاحم و ناراحت کننده یا کابوس های مربوط به رویداد، اجتناب از یادآوری سانحه، تغییرات منفی در افکار و خلق و خوی و افزایش واکنش پذیری یا تحریک پذیری باشد.
ارائه مداخلات و حمایت موثر برای کمک به کودکان برای بهبودی از سوانح مهم است. رویکردهای درمانی مانند درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر آسیب (TF-CBT) و حساسیت زدایی و پردازش مجدد حرکات چشم (EMDR) می تواند در درمان PTSD در کودکان موثر باشد. این مداخلات به کودکان کمک می کند تا تجربیات آسیب زا خود را پردازش و درک کنند، احساسات خود را مدیریت کنند و مهارت های مقابله ای را توسعه دهند.
روابط حمایتی و پرورشی با مراقبان و متخصصان برای روند بهبودی کودکان بسیار مهم است. ایجاد یک محیط امن و پایدار، فراهم کردن فرصتهایی برای بیان از طریق بازی یا فعالیتهای خلاقانه، و تقویت حس تعلق و امنیت میتواند به بهبودی از آسیب کمک کند. علاوه بر این، مشارکت دادن خانوادهها و مراقبان در فرآیند درمان و ارائه آموزشهای روانی در مورد آسیب مربوطه میتواند آنها را برای درک بهتر و حمایت از فرزندانشان توانمند کند.
به طور کلی، درک تأثیرات آسیب بر سلامت روان کودکان و اجرای مداخلات مناسب میتواند به بهبود و تابآوری آنها کمک کند. با توجه به نیازهای آنها و ارائه حمایت های لازم، می توانیم به کودکان در بهبود تجربیات آسیب زا و بهبود رفاه کلی آنها کمک کنیم.
مقاومت ذهن و عوامل حفاظتی:
تابآوری در کودکان به توانایی آنها در بازگشت از موقعیتهای دشوار و پیشرفت علیرغم مواجهه با ناملایمات اشاره دارد. این شامل ظرفیت آنها برای انطباق، مقابله، و حفظ رفاه ذهنی مثبت در مواجهه با چالش ها است.
برخی عوامل محافظتی می توانند تاب آوری را در کودکان تقویت کنند. این عوامل شامل داشتن یک سیستم حمایتی قوی، مانند روابط مراقبتی و پرورشی با والدین، مراقبان و سایر بزرگسالان قابل توجه است. سایر عوامل محافظتی شامل دسترسی به نیازهای اساسی مانند غذا، سرپناه و مراقبت های بهداشتی و همچنین فرصت هایی برای آموزش و تعاملات اجتماعی مثبت است. علاوه بر این، خلق و خوی کودک، عزت نفس و مهارت های حل مسئله نیز می تواند به انعطاف پذیری آنها کمک کند.
برای ارتقای تاب آوری و بهزیستی روانی در کودکان، راهکارهای متعددی وجود دارد که می توان از آنها استفاده کرد. ایجاد و حفظ روابط مثبت با کودکان، فراهم کردن محیطی امن و باثبات برای آنها و تشویق ارتباطات باز می تواند به تقویت انعطاف پذیری آنها کمک کند. آموزش و الگوبرداری از مهارت های مقابله ای سالم، مانند تکنیک های مدیریت استرس، راهبردهای حل مسئله و تنظیم هیجانی نیز می تواند تاب آوری آنها را افزایش دهد. علاوه بر این، ترویج احساس تعلق، استقلال و شایستگی از طریق چالشها و فعالیتهای متناسب با سن میتواند از رفاه کلی آنها حمایت کند.
حمایت از انعطاف پذیری و رفاه کودکان شامل ایجاد محیطی است که نقاط قوت آنها را پرورش می دهد، رشد آنها را تشویق می کند و منابع و حمایت لازم را برای غلبه بر ناملایمات فراهم می کند. با القای انعطافپذیری در کودکان، آنها را قادر میسازیم تا به طور موثر در چالشها غلبه کنند و در مواجهه با ناملایمات پیشرفت کنند.
تأثیر رسانه ها بر رشد کودکان نگرانی مهمی است که نیاز به توجه دارد. ما بررسی خواهیم کرد که چگونه قرار گرفتن در معرض اشکال مختلف رسانهها مانند تلویزیون، بازیهای ویدیویی و رسانههای اجتماعی میتواند بر رفتار، تواناییهای تفکر و رفاه عاطفی کودکان تأثیر بگذارد. درک این اثرات برای والدین و مراقبان بسیار مهم است.
روانشناسی کودک و روانشناسی تربیتی در درک چگونگی یادگیری و پیشرفت کودکان در محیط های آموزشی همپوشانی دارند. ما در مورد روشهای آموزشی مؤثر، برنامههای یادگیری شخصیشده، و شیوههای فراگیر که از آموزش و رشد کودکان حمایت میکنند، بحث خواهیم کرد.
روانشناسان کودک از ابزارهای مختلفی برای ارزیابی تفکر، عواطف و رفتار کودکان استفاده می کنند. ما تکنیک های رایج ارزیابی و مداخلات مبتنی بر شواهد را بررسی خواهیم کرد. هنگام کار با کودکان برای اطمینان از بهترین نتایج مهم است که رویکردی چند رشته ای داشته باشید.
فرهنگ نقش بسزایی در شکل گیری رشد کودکان دارد. ما بررسی خواهیم کرد که چگونه عوامل فرهنگی بر سبک های فرزندپروری، شیوه های اجتماعی شدن و فرآیندهای تفکر در کودکان تأثیر می گذارد. حساس بودن از نظر فرهنگی برای درک و حمایت از کودکان با پیشینه های مختلف ضروری است.
هنگام کار با کودکان، دستورالعمل های اخلاقی حیاتی است. ما در مورد ملاحظات اخلاقی در تحقیقات و عملکرد بالینی، از جمله رضایت آگاهانه، رازداری، و اولویت دادن به رفاه کودک بحث خواهیم کرد.
پویایی خانواده و روابط والدین و فرزند تأثیر زیادی بر رشد کودکان دارد. ما بررسی خواهیم کرد که چگونه عواملی مانند ساختار خانواده، سبکهای فرزندپروری، و طلاق/جدایی میتوانند بر رفاه کودکان تأثیر بگذارند.
رسانه های اجتماعی چالش های موجود در روانشناسی کودک ایجاد می کنند. ما در مورد اینکه چگونه رسانه های اجتماعی می تواند بر عزت نفس، تصویر بدن و امنیت آنلاین کودکان تأثیر بگذارد، فکر می کنم. علاوه بر این، ما استراتژی برای استفاده از اینترنت ارائه می دهد.
ارتقای هوش و سلامت کودکان برای سلامت روان بسیار مهم است. ما تکنیکهایی را برای کمک به کودکان برای توسعه ذهن، مدیریت استرس و پرورش احساسات بررسی میکنیم.
کودکان مراحل مهمی مانند شروع مدرسه، بلوغ و نوجوانی را پشت سر می گذارند. ما در مورد مسائل مرتبط و تحولات روانی با این انتقال و نحوه مراقبت از کودکان از طریق آنها فکر می کنیم.
با ارائه اطلاعات قابل دسترس و قابل درک، هدف ما آموزش عموم در مورد این موضوعات مهم در روانشناسی کودک است و بهتر از بهزیستی و رشد کودکان است.